گر کنم در سر وفات سري

شاعر : سعدي

سهل باشد زيان مختصريگر کنم در سر وفات سري
صبر کن تا ببينمت نظرياي که قصد هلاک من داري
که حرامست چشم بر دگرينه حرامست در رخ تو نظر
تا مگر بر سرم کني گذريدوست دارم که خاک پات شوم
عقل دارم به قدر خود قدريمتحير نه در جمال توام
کاين کمال آفريد در بشريحيرتم در صفات بي چونست
گر تردد کني به بام و دريببري هوش و طاقت زن و مرد
پيش خصم ايستاده چون سپريحق به دست رقيب ناهموار
حيف باشد به دست بي بصريزان که آيينه‌اي بدين خوبي
نکند در تو سنگ دل اثريآه سعدي اثر کند در کوه
تا بديدم ز سنگ سختتريسنگ را سخت گفتمي همه عمر